امام خمینی (ره) و تربیت اخلاقی شاگردان (1)
در راه ساختن انسانها
امام خمینی به تهذیب نفس و رشد قوای روحی و اخلاقی شاگردان، اهمیت زیادی میداد؛ از اینرو، به دنبال آغاز تدریس فلسفه و عرفان، به منظور تعلیم امور اخلاقی و علوم معنوی، جلسهی پند و اندرزی نیز منعقد ساخت. در آغاز، این جلسه خیلی محدود بود و تنها عدهای از افراد شایسته و مورد اعتماد او میخواستند شرکت کنند و از روی کتاب «منازل السائرین» مسائل معنوی، معارف الهی و راه تهذیب و تزکیهی نفس را برای آنان بازگو میکرد. به تدریج دامنهی این درس توسعه یافت و هر هفته، یک روز در سطح حوزه تشکیل میشد و علاوه بر روحانیان صدها نفر از کسبه، کارگران و بازاریان شهرستان قم نیز در جلسهی درس اخلاق شرکت میکردند. به تدریج شعاع و آثار روحی و معنوی ان محفل روحانی به آنجا رسید که اهالی دیگر شهرستانها و مرکز نیز خبردار شده، هر هفته راهی قم میشدند و محل درس در مدرسهی فیضیه آکنده از جمعیت میشد و مجلس رونق بسزایی پیدا میکرد. استقبال فراوان و اظهار علاقهی شایان مردم به این مجلس، امام خمینی را بر آن داشت که جلسه را در هر هفته دو روز (پنجشنبه - جمعه) برقرار سازد تا عموم طبقات با تطبیق وضع کسب و کار خود بتوانند در این مجلس درس شرکت کرده، از سخنان آموزنده و سازندهی او استفاده کنند. (1)عمال رژیم پلیسی رضاخان از آنجا که میدانستند با ادامه و اوج این گونه مجالس اخلاقی و اصلاحی و کشیده شدن تودهها به سوی تهذی، آراستگی و ملکات فاضلهی انسانی، پیاده کردن برنامهی استعماری و نقشههای شیطانی و فسادانگیز، اگر محال نباشد، بسی دشوار خواهد بود، به کارشکنی پرداخته در صدد به هم زدن مجلس مزبور برآمدند؛ لیکن با مقاومت سرسختانه و پیشبینی نشدهی امام خمینی مواجه شدند! او در پاسخ فرستادهی پلیس که درخواست تعطیل مجلس درس اخلاق را کرده بود صریحاً اظهار داشت: «من موظف هستم به هر نحوی که هست این جلسه را برگزار کنم. پلیس شخصاً بیاید از انعقاد آن جلوگیری کند!» عمال رژیم از آنجا که احساس کردند با واکنش عصیان بار مردم و ایستادگی سرسختانهی امام خمینی مواجه خواهند شد، از دخالت و حملهی علنی به مجلس مزبور خودداری کردند، لیکن به فشار و کارشکنی خود ادامه دادند تا سرانجام امام خمینی ناچار شد که برنامه درس اخلاق را از مدرسهی فیضیه به مدرسهی «حاج ملا صادق» که در منطقهی دوردست شهر واقع است منتقل کنند و با شرایط محدودتری منعقد سازد؛ و این وضع تا مدتی ادامه داشت تا آنکه دوران سیاه 20 ساله به سر آمد و استعمار انگلیس، دیکتاتور دست نشاندهی خود را روانهی جزیرهی موریس کرد که بار دیگر جلسات وعظ و ارشاد و درس اخلاق امام خمینی به مدرسهی فیضیه بازگشت و در آنجا با شکوه و جلوهی هر چه بیشتر و تمامتر تشکیل شد و سالیان درازی مورد استفادهی مردم مسلمان و جامعهی روحانیت قرار گرفت؛ لیکن استعمار و ارتجاع، در مقابل، ساکت و بیتفاوت نماندند و به وسیلهی ایادی مرموز خود به کارشکنیهای همه جانبه ادامه دادند و با تشکیل مجالس فاتحه، روضهخوانی و ... در روزها و ساعاتی که برای تشکیل جلسهی درس اخلاق، مقرر شده بود و از راههای دیگر و با تبلیغات و سمپاشیها، توانستند این برنامه را بر هم زنند و اصولاً کلاس پرورش و درس اخلاق را در حوزهها زشت و سبک جلوه داده، حوزههای علمیه را فاقد برنامه اخلاقی و آداب اسلامی کنند.
هرچند علیرغم این نقشهها و توطئههای ارتجاعی و استعماری، فریاد امام خمینی که در راه ساختن انسانها بلند بود، هیچ گاه خاموش نشد و او در تمام مدتی که در قم میزیست و نیز در این سالهایی که در نجف اشرف در حال تبعید به سر میبرد، از رسالت مقدس سازندگی غفلت نورزیده در فرصتهای مناسب به پند و اندرز دانشپژوهان روحانی پرداخته، با سخنان سازنده و بیدار کنندهی خویش جامعهی روحانیت را به خودسازی، تقویت قوای روحانی و مبارزه با نفس دعوت کرد. و بخشهایی از بیانات شیوا و سازندهی او در زمینهی مسائل اخلاقی که در فرصتهای مناسب در نجف اشرف ایراد کرده است. به وسیلهی نگارنده جمعآوری شد و به اسم «مبارزه با نفس» یا «جهاد اکبر» چاپ و در دسترس عموم قرار گرفته است. (2)
از قرآن و احادیث بهره گیرید
آیتالله جعفر سبحانی:
یک بار از امام سؤال نمودم برای درس اخلاق از چه کتابهایی بهره بگیریم، فرمودند: «قرآن و کتب حدیث». یادآور شدم: از کتاب احیاءالعلوم چطور؟ فرمودند: «من در آغاز کار به آن مراجعه نمودم ولی شیوهی بحثهای او را نپسندیدم». (3)آقا روحالله درس اخلاق میفرمایند
حجتالاسلام و المسلمین حسین تفویضی:
در سال 1321 شمسی برابر 1361 قمری برای تحصیل به حوزه علمیه قم وارد و در مدرسه فیضیه حجره گرفتم و مشغول درس شدم. در یک روز تعطیلی دیدم آقایان طلاب به طرف مدرسه هجوم میبرند و از بیرون فیضیه هم افراد بازاری به جمعیت طلاب افزوده میشدند. از کسی سؤال کردم سبب اجتماع را. جواب داد: آقا روحالله درس اخلاق می فرمایند. بنده هم شرکت کردم و از همانجا ایشان را شناختم. هفتهای یک روز این درس ادامه داشت، ولی چنان درس انسانسازی بود که در تمام هفته حالخوشی داشتیم و گویا شارژ بودیم. این یکی از لحظههای خوش دوران عمر ما بود که فراموش نمیشود. (4)آیهای برای شروع درس
حجتالاسلام و المسلمین محمد علی امینیان:
اینجانب به سال یک هزار و سیصدو بیست و سه، یعنی دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم برای تحصیل علوم دینیه عازم قم شدم. پاییز همان سال مرجع عالیقدر جهان تشیع آیتالله العظمی آقای بروجردی به عنوان مرجعیت به قم تشریف آورده، بساط مرجعیت و تدریس فقه و اصول پهن نمودند.در همان سال که من یک طلبه ابتدایی بودم، امام خمینی را زیارت نموده و شناخت مختصری درباره ایشان پیدا نمودم. کیفیت شناخت اینجانب به این صورت بوده است: روزها میدیدم یک سید روحانی خوشچهره، با قیافه بسیار زیبا و نورانی وارد مدرسه فیضیه میشوند و با کمال وقار و متانت به قسمت دوم مدرسه میروند. پرسیدم این آقا کیست و به کجا میرود؟ پاسخ دادند ایشان حاجآقا روحالله خمینی هستند و برای تدریس حکمت به حجره آقای مطهری تشریف میبرند. یادم نیست بهار همین سال بود و یا سال 24، میدیدم عصر روزهای جمعه وارد مدرسه میشوند و مستقیماً به اندرون مدرَس مدرسه فیضیه میروند. گروهی از طلاب و همچنین جمعی از بازاریهای قم متعاقب ایشان وارد کلاس میشوند. پس از پرس و جو فهمیدم معظمله برای تدریس درس اخلاق تشریف میآورند.
بنده مدتی در درس اخلاق ایشان شرکت کردم. با توجه به این که طلبه بسیار ابتدایی بودم، معالوصف از بیانات شیوا و روانشان بهره کافی میبردم. به معیار «کلّم الناس علی قدر عقولهم» مطالب بسیار عالی را با بیانی بسیار ساده و روان بیان میفرمودند و تمام حضار مجلس از خواص و عوام استفاده میکردند. از یادم نمیرود هر روز با آیا مبارکه ذیل شروع به درس مینمودند: « وَیُنَزِّلُ عَلَیْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّیُطَهِّرَكُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ» (5) سپس در زمینه تطهیر باطن سخن میگفتند. دوران تدریس اخلاقشان چندان طولانی نبود نمیدانم به چه علتی تعطیل شد. (6)
هماهنگی قیافهی بسیار روحانی امام با چهرهی باطنی ایشان
علامه محمد تقی جعفری:
در اولین روز حضور اینجانب در دروس اخلاق و عرفان ایشان، قیافهای بسیار روحانی با نگاههایی جالب دیدم که به مطالبی که در درس ابراز مینمودند، حالت توافق با آنچه در درون میگذشت را ارائه مینمود.آن روزها آیات آخر سورهی حشر را تدریس میکردند. با کمال وضوح به خاطر میآورم وقتی این آیهی مبارکه «هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ» (7) را تفسیر میفرمودند، جذابیت مطالب به حد عالی رسیده بود و طلاب با یک انقلاب روحی به افاضات عرفانی ایشان گوش میدادند. هیجان روحی و عمق مطالبی که ابراز میشد، به خوبی اثبات میکرد که مطالب ابراز شده، فوق معلومات حرفهای و رسمی است که متأسفانه عدهای را به خود مشغول مینماید.
اینجانب پس از آن تاریخ فروغی از عرفان مثبت را در زمان تحصیل در نجف اشرف در چهره و گفتار و سایر رفتارهای زندگی در حکیم متأله و عارف بزرگوار شیخ مرتضی طالقانی دیدم. (8)
چرا برای اخلاق فرصتی نیست؟
آیتالله عبدالکریم حقشناس:
از امام بارها شنیده میشد که علم اخلاق سرآغاز تمام علوم است؛ حتی علم خداشناسی که تعبیر به آیهی محکمه شده است، اگر در کنارش آن علم نباشد ظلمت است و حجاب. امام میفرمودند: «چه شده است که برای تدریس هر علم ساعتی مقرر شد، ولکن آن علم که ابقای سایر علوم منوط به آن است، فرصتی برای آن گذاشت نشده است؟» امام برای تحقق این امر بالأخره در این میدان سرنوشت پا گذاشتند و از همان اول در حوزه به فرمایش خود که فرموده بودند لباس عمل پوشاندند، در مدرسهی فیضیه حاضر شدند و وجود عزیزشان را در معرض خدمت گذاردند تا آنجا که طبقات مختلف از شمع جمع وجودشان بهرهور میشدند. (9)اول خود به درسشان عمل میکردند
حجتالاسلام و المسلمین صادق احسان بخش:
امام در سن جوانی هنگامی که برای طلبهها درس اخلاق میگفتند اول خود به درسی که میدادند، عمل میکردند و خود را تزکیه میکردند، سپس آن را برای طلبهها بر زبان میآوردند. (10)نکاتی از درس اخلاق
آیتالله علی پناه اشتهاردی:
از درس اخلاق در زیر کتابخانهی مدرسهی فیضیه، روزهای پنجشنبه و جمعه یک ساعت به غروب قبل از آمدن آیتاللهالعظمی بروجردی به قم و بعد از آمدن ایشان چند مطلب از بیانات دُرربار ایشان در نظر دارم اعم از اخلاق و غیره:1.«تمام احکام اسلام اعم از محرّمات، واجبات و مکروهات و مستحبات حتی مسواک کردن، برای تکمیل روح و تهذیب نفس است» و میفرمودند: «مسواک دوازده خصلت دارد؛ یکی از آنها زیادت ثواب صلاة و صوم است».
حقیر عرض میکنم معلوم است مادیگراها این مطلب را از ایشان نمیپذیرند؛ چون آنها معرفالله را هم برای تقویت خود حرام میدانند.
2.میفرمودند: تمام مواعظ انبیا (علیهمالسلام) را خداوند تبارک و تعالی در این آیه شریفه گنجانده است: « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» (11).
3.هر وقت در درس اخلاق اسم مبارک خداوند - تبارک و تعالی - را میبرد، کأنّه چیزی گلوگیرش میشد و نمیتوانست کلام خود را بلاواسطه دنبال کند. به نظر حقیر گویا ایشان مشمول این آیه شریفه بود: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» (12) (13).
هفتهای یک بار درس اخلاق داشتند
آیتالله مسلم ملکوتی:
امام در هفته یک بار درس اخلاق عمومی - عصرهای جمعه یا پنجشنبه - داشتند که همه حتی بازاریها به این جلسه میآمدند. این درس اخلاق امام یک هفته انسان را از گناه نگاه میداشت. (14)ما خیال میکنیم چیزی هستیم
حجتالاسلام و المسلمین احمد صابری همدانی:
در سال 1325 وقتی به قم آمدم، جهت استفاده علمی از شخصیتها پرسش نمودم. یکی از بزرگان و اساتید حوزه، حاجآقا روحالله خمینی را معرفی کردند و گفتند: عصرها در مدرسه فیضیه زیر کتابخانه درس اخلاق میگوید. با نهایت اشتیاق و علاقه روز پنجشنبه موقع عصر در درس اخلاق و یا عرفان ایشان برای اولین بار شرکت نمودم. آن موقع طلبهای جوان، ولی مستعد برای اخذ مطالب بودم.مطلبی که امام (قدس سره) آن روز فرمودند به قدری برای من جالب بود که هنوز در مغز و دلم بعد از چهل و چند سال تازه است. مطلب این بود: «بیده ملکوت کل شیء» ما خیال میکنیم چیزی هستیم؛ ولی هیچ نیستیم، هر چه هست از خدا است. بعد اشاره فرمودند به دیوار شرقی مدرسه فیضیه که هنگام غروب، روشنایی آفتاب بر دیوار تابش داشت؛ فرمودند: شما میگویید دیوار روشن است و نور دارد، اما خورشید را نمیبینید که همهی این نور از اوست نه از دیوار. تمام هستی، وجود و نیرو و قدرت همه و همه از خدای بزرگ جهان است که ما آن را نمیبینیم تا آخر. این مطلب هنوز هم برای من جالب است. (15)
پینوشتها:
1. امام در حاشیه این مطلب را یادآور شده است:
-علت اصلی توسعه این مجلس، جلوگیری شدید پلیس رضاشاه بود از مطلق مجالس تعزیه و موعظه و امثال آن. از این جهت مردم علاقمند بودند و اینجانب نیز درس خصوصی منازل السائری را به نحو عموم و عوام فهم توسعه دادم.
2. نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص 56 - 57.
3. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 124.
4. صحیفه دل، ج 1، ص 31.
5. سوره انفال، آیه 11.
6. صحیفهی دل، ج 2، ص 29 - 30.
7. سوره حشر، آیه 24.
8. همان، ص 43.
9. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 173.
10. همان، ص 173.
11. سورهی سبأ، آیهی 46.
12. سورهی انفال، آیهی 2.
13. صحیفهی دل، ج 2، ص 48 - 49.
14. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 173 - 174.
15. صحیفه دل، ج 2، ص 105.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: اخلاق و تهذیب روحانیت؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}